مامانی و آوینا ( قسمت دوم)
سلام دوستان عزیزم ما بعد از یک غبیت بسیار طولانی برگشتیم حتما تا حالا ما را فراموش کردید. سعی می کنم از این به بعد تنبلی نکنم و خاطرات دخترکم را ثبت کنم تا براش به یادگار بمونه. آوینا عاشق خونه مامانی هست و هنوز تو ماشین هستیم داریم می ریم خونه میگه بریم خونه مامانی. تقریبا یک سال پیش وقتی از خواب بیدار می شد اگر خونه خودمون بودیم میامد پیش من و بهش شیرش را می دادم می خورد ولی خونه مامانم از اتاق میامد در دیدرس مامان و روی زمین می نشست و غر می زد تا مامانم بغلش کنه و بهش شیر بده حتی الان هم گاهی اوقات میره روی پای مامانم می خوابه وشیر می خوره! حسابی خودش را لوس می کنه و البته نازش خریدار دا...
نویسنده :
مامان آوینا
11:55